گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خلاف افکندن نویسه گردانی: ḴLAF ʼFKNDN خلاف افکندن . [ خ ِ / خ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اختلاف انداختن . دشمنی افکندن : سخن چین بدبخت دریک نفس خلاف افکند در میان دو کس . سعدی .ز نادانی و تیره رایی که اوست خلاف افکند در میان دو دوست .سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود