خلاف عقل
نویسه گردانی:
ḴLAF ʽQL
خلاف عقل . [ خ ِ / خ َ ف ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ضد دانش . مخالف فهم و ادراک . (ناظم الاطباء). || ضد قواعد عقلانی . ضد قواعد عقل . (یادداشت بخط مؤلف ). نامعقول . غیرخردمندانه .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.