اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خلقاء

نویسه گردانی: ḴLQAʼ
خلقاء. [ خ َ ] (ع ص ) مؤنث اخلق . رجوع به اَخلَق در این لغت نامه شود. || سم بی شکاف . || زن رتقاء؛ یعنی زن بسته فرج . || صخره ٔ بی شکاف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
- صخرة خل-قاء؛ سنگ ام-لس . (منتهی الارب ). || (اِ) شکستگی . || پهلوی شتر و جز آن ۞ . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). یقال : ضربت علی خلقاء جنبه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خلقا. [ خ َ قَن ْ ] (ع ق ) از حیث خلق . از حیث آفرینش . (یادداشت بخط مؤلف ): کان اشبه الناس برسول اﷲ خلقا و خلقا و منطقاً.
خلقا. [ خ ُ قَن ْ] (ع ق ) از حیث خلق . از حیث خو. (یادداشت بخط مؤلف ): کان اشبه الناس برسول اﷲ خلقا و خلقا و منطقاً.
خلق ا.[ خ َ قُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) آفریده ٔ خدا. || در تداوم عامیانه ، مردم . (یادداشت بخط مؤلف ).- ای خلق اﷲ ؛ ایهاالناس . ای مردمان .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.