گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خلل کردن نویسه گردانی: ḴLL KRDN خلل کردن . [ خ َ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خراب شدن . ویران گشتن . خراب گشتن : این سرایی است که البته خلل خواهد کردخنک آن قوم که در بند سرای دگرند. سعدی .چو دور جوانی خلل می کندبپایان پیری چه امید ماند.سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود