اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خلود

نویسه گردانی: ḴLWD
خلود. [ خ ُ ] (ع اِمص ) بقاء. همیشگی . (منتهی الارب ).دوام . (یادداشت بخط مؤلف ) : ادخلوها بسلام ذلک یوم الخلود. (قرآن 34/50) : این جهان گذرنده دار خلود نیست . (تاریخ بیهقی ). خلود درنگ چیزی است اندر جایی همیشه . (جامع الحکمتین ناصرخسرو).
گوید همی قضا که من اندر جهان ملک
حکم بقای شاه خلود بقا کنم .

مسعودسعد.


این ظفرت بر خلود ملک ضمان است .

مسعودسعد.


خواهرانت یافته ملک خلود
تو گرفته ملکت کور و کبود.

مولوی .


ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش
که محالست درین مرحله امکان خلود.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خلود. [ خ ُ ] (ع مص ) همیشه ماندن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). جاودان شدن . جاویدان ماندن . (یادداشت بخط مؤلف ). خلد. ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
زهرا عبدیل زاده
۱۳۸۹/۰۳/۰۷ Iran
0
0

سلام ببخشید معنی برای خلود میشه به معنی شکوه باشه؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.