گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خمر خوردن نویسه گردانی: ḴMR ḴWRDN خمر خوردن . [ خ َخوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) خمر نوشیدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : و اگر به خرابات رود از برای نماز کردن منسوب شود به خمر خوردن . (گلستان سعدی ).بعمر خویش ندیدم من این چنین علوی که خمر میخورد و کعبتین می بازد.سعدی (مجالس ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود