گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خم زده نویسه گردانی: ḴM ZDH خم زده . [ خ َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گریخته . فرارکرده . (یادداشت بخط مؤلف ). || منحنی شده : دو پی هر دو چون لام الف خم زده دو حرف از یکی جنس بر هم زده .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود