اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خم گردیدن

نویسه گردانی: ḴM GRDYDN
خم گردیدن . [ خ َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) خم شدن . دولا شدن . دوتا شدن :
سم یکران سلطان را درین میدان کسی بیند
که پیشانی کند چون میخ و همچون نعل خم گردد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.