گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خموش کردن نویسه گردانی: ḴMWŠ KRDN خموش کردن . [ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خاموش کردن . ساکت کردن . اسکات . (یادداشت بخط مؤلف ). || خموش شدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : بدرد عشق بساز و خموش کن حافظرموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول .حافظ. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود