خمیازه ٔ پا. [ خ َم ْ زَ
/ زِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سیر کوتاه که ازجهت دفع کاهلی و سستی کنند. (آنندراج )
: در تمنای تو برگرد جهان گردیدنم
نیست چون پرگار جز خمیازه های پا مرا.
وحید (از آنندراج ).
سیر این باده به خمیازه ٔ پایی میخواست
گشتن شوق رسا بود که چندان رفتم .
جامی (از آنندراج ).