گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خمیده گشتن نویسه گردانی: ḴMYDH GŠTN خمیده گشتن . [ خ َ دَ / دِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) خم شدن . خم گشتن . خم گردیدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : خمیده گشت و سست شد آن قامت چو سروبی نور ماند و زشت شد آن طلعت هژیر.ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود