اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خنجر خوردن

نویسه گردانی: ḴNJR ḴWRDN
خنجر خوردن . [ خ َ ج َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) زخم خنجر برداشتن . || کشته شدن و مردن از زخم خنجر. (یادداشت بخط مؤلف ). || مردن . بقتل رسیدن :
بشیث آمد دوران ملک هفتصد سال
نماند آخر و خورد از کف اجل خنجر.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.