گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خنجر زدن نویسه گردانی: ḴNJR ZDN خنجر زدن . [ خ َ ج َ زَ دَ ] (مص مرکب ) با خنجر زخم زدن . خنجربه چیزی فروکردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : دست و ساعد می کشد درویش راتا نپنداری که خنجر میزند.سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی خنجر بر فسن زدن خنجر بر فسن زدن . [ خ َ ج َ ب َ ف َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تیز کردن خنجر را. (آنندراج ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود