اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خنده آمدن

نویسه گردانی: ḴNDH ʼAMDN
خنده آمدن . [ خ َ دَ / دِ م َ دَ ] (مص مرکب ) خندیدن . بخنده درآمدن . خنده کردن :
وگرت خنده نیاید یکی کنند ببار.

ابوالعباس عباسی .


ز خر برگیرم و بر خود نهم بار
خران را خنده می آید بدین کار.

نظامی .


از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را.

مولوی .


بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خنده ٔ شکرآمیز می کنی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.