اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خنده کردن

نویسه گردانی: ḴNDH KRDN
خنده کردن . [ خ َ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خندیدن . بخنده درآمدن : تمانعبه ؛ خنده کرد بکسی . (منتهی الارب ). ضحک :
یکی خنده کردی از آن ماجرا
یکی گریه بر صبر آن پارسا.

سعدی (بوستان ).


که ناگه نظر در یکی بنده کرد
پریچهره در زیرلب خنده کرد.

سعدی (بوستان ).


شمع ارچه بگریه جانگدازی می کرد.
گریه زده خنده ٔ مجازی می کرد.

سعدی (رباعیات ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
خنده جفت کردن . [ خ َ دَ / دِ ج ُ ک َدَ ] (مص مرکب ) با کس دیگر هم خنده شدن : با غیر خنده جفت مکن سرخوشم مبادساغربطاق ابروی شوخ دگر کشم ....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.