اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خنگ زیور

نویسه گردانی: ḴNG ZYWR
خنگ زیور. [ خ ِ وَ ] (ص مرکب ) هر اسب ابلق و دورنگ . (ناظم الاطباء) :
اگر بر اژدها و شیر جنگی
بجنباند عنان خنگ زیور.

عنصری .


زمین نوردی خنگ زیور اسبی
که هست زیور اسبان خنگ زیور.

مسعودسعد.


آن لعبت کشمیر و سرو کشمر
چون ماه دوهفته درآمد از در
با زیور گردان کارزاری
با مرکب تازی خنگ زیور.

مسعودسعد.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.