اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خواب بستن

نویسه گردانی: ḴWAB BSTN
خواب بستن . [ خوا / خا ب َ ت َ ] (مص مرکب ) شوراندن خواب کسی و نگذاشتن او تا که به خواب رود. (از آنندراج ). به افسون کسی را خواب بند کردن تا همیشه بیدار باشد :
ز بسکه بی تو نشینم دو چشم حیرت باز
گمان برم که مگر بسته اند خواب مرا.

حیاتی گیلانی (از آنندراج ).


با چنین خوابها که من هستم
خواب خاقان نگر که چون بستم .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.