خواب خرگوش . [ خوا
/ خا ب ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شکل خوابی که خرگوشان کنند. خوابی که یکی از دو چشم باز یا هر دو نیم باز باشد. (یادداشت مؤلف ). || کنایه از تغافل
: شیر اجل است در کمین واقف باش
در بیشه ٔ شیر خواب خرگوش مکن .
باباافضل .
|| فریب . (غیاث اللغات ) (از برهان قاطع) (از شرفنامه ٔ منیری )
: خواب خرگوش بداندیش تو خود چندان است
کابن سیرین قضا دم نزند در تأویل .
انوری (از انجمن آرای ناصری ).
هم خواب خرگوشم دهی خار جگرجوشم نهی
ای از تو آغوشم تهی خوابم همه خار آمده ست .
خاقانی .
درین ره جزین خواب خرگوش نیست
که خسبنده ٔ مرگ را هوش نیست .
نظامی .
چو روباهان و خرگوشان منه گوش
به روبه بازی این خواب خرگوش .
نظامی .
ترک خواب و غفلت خرگوش کن
غرش این شیر ای خر گوش کن .
مولوی .