اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خواب خرگوش دادن

نویسه گردانی: ḴWAB ḴRGWŠ DʼDN
خواب خرگوش دادن . [ خوا / خا ب ِ خ َ دَ ] (مص مرکب ) اغفال کردن . فریب دادن . (یادداشت مؤلف ) :
بچشم آهوان چشمه ٔ نوش
دهد شیرافکنان را خواب خرگوش .

نظامی .


گرچه آهوسرینی ای دلبند
خواب خرگوش دادنم تا چند.

نظامی .


آتشی خواست خصم و دودش داد
خواب خرگوش داد و زودش داد.

نظامی .


خواب خرگوشم بسی دادی ندانستم ولیک
هم به آخر در جوال خواب خرگوش آمدم .

عطار.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.