اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خواب دیده

نویسه گردانی: ḴWAB DYDH
خواب دیده . [ خوا / خا دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بیننده ٔ رؤیا. (ناظم الاطباء). آنکه برؤیاچیزهایی را دیده است . (یادداشت مؤلف ) :
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش .

؟ (از رساله ٔ مجدیه ).


|| آنکه بحد زنان یا مردان رسیده از پسران و دختران . بالغ. مقابل خواب نادیده . (یادداشت مؤلف ) :
من ترا طفل خفته چون خوانم
که تویی خواب دیده ٔ بیدار.

خاقانی .


بخت بیدار خواب دیده ٔ او
فتنه را شیر مست خواب کند.

خاقانی .


ششم عروس فلک را امید دامادی
ز بخت بالغ بیدار خواب دیده ٔ اوست .

خاقانی .


|| محتلم شده . محتلم . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.