خواب رفته
نویسه گردانی:
ḴWAB RFTH
خواب رفته . [ خوا / خا رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) خوابیده . خفته . || عضو خدرشده . عضو بیحس شده . || وارفته . بی اعتنا به پیش آمدها (در تداول عامه ).
- خاله خواب رفته ؛ زن بی حال و بی اعتنا به پیش آمدها.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.