خواب گزار
نویسه گردانی:
ḴWAB GZʼR
خواب گزار. [ خوا / خا گ ُ ] (نف مرکب ) نائم . خوابیده . (ناظم الاطباء). || مُعبِّر. تعبیرخواب کننده . خواب گذار : بامداد معبری را بخواند... خوابگزاری دیگر را فرمود آوردن و این خواب را با وی بگفت . (قابوسنامه ). || آنکه حکایت رؤیای خود کند. (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
خواب گذار. [ خوا/ خا گ ُ ] (نف مرکب ) معبر. (محمودبن عمر). تعبیررؤیاکننده . آنکه رؤیاها را تعبیر و تفسیر می کند. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ...