اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوار گردیدن

نویسه گردانی: ḴWAR GRDYDN
خوار گردیدن .[ خوا / خا گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) خوار شدن . بی اعتبار شدن . ناچیز شدن . (یادداشت بخط مؤلف ) :
سیاوش بدو گفت کز تو گذشت
نبرد دلیران مرا خوار گشت .

فردوسی .


بدانست کآن کار دشوار گشت
جهان تیره شد بخت او خوار گشت .

فردوسی .


|| ذل . ذلالة [ ذَ / ذُ ل َ ] . مَذَلّت . ذِلّت . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.