اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوار گرفتن

نویسه گردانی: ḴWAR GRFTN
خوار گرفتن . [ خوا / خا گ ِ رِ ت َ] (مص مرکب ) ناچیز گرفتن . حقیر شمردن . ناچیز انگاشتن . بچیزی نیاوردن . (یادداشت بخط مؤلف ) :
کآن فژه پیر زبهر تو مرا خوار گرفت
برهاناد از او ایزد جبار مرا.

رودکی .


هنوز این نیاموخت آئین جنگ
همی خوار گیرد نبرد پلنگ .

فردوسی .


کسی گر خوار گیرد راه دین را
برد فردا پشیمانی و کیفر.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.