اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خواست کردن

نویسه گردانی: ḴWAST KRDN
خواست کردن . [ خوا / خا ک َ دَ ] (مص مرکب ) طلبیدن . خواستن :
هر یکی از وی مرادی خواست کرد
جمله را وعده بداد آن نیکمرد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نشست و خاست کردن . [ ن ِ ش َ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مصاحبت کردن . معاشرت کردن . رجوع به نشست و خاست شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.