خوان
نویسه گردانی:
ḴWAN
خوان . [ خ ِ / خ ُ ] (معرب ، اِ) معرب خوان فارسی . هرچه بر وی طعام خورند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، اَخْوِنة، خون .
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
ارتضاعلی خان . [ اِ ت ِ ع َ ] (اِخ ) محمد ارتضاعلی خان (بهادر) صفوی المدراسی . متوفی بسال 1270هَ. ق . او راست : 1 - الرسالة المسماة بالتصریح المح...
میرزاکوچک خان . [ چ ِ ] (اِخ ) رجوع به کوچک خان جنگلی شود.
نعمت خان علی . [ ن ِ م َ ع َ ] (اِخ ) از پارسی گویان هندوستان است در عهد عالمگیر و شاهجهان می زیسته و به سال 1120 هَ . ق . درگذشته ،منظومه ای ...
میرزاتقی خان . [ ت َ ] (اِخ ) فراهانی ،ملقب و معروف به امیرکبیر. رجوع به امیرکبیر شود.
قره خان بندی . [ ق َرَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد در 15 هزارگزی شمال خاوری بجنورد و سر راه شوسه ٔ بجنورد به...
زکی خان زند. [ زَ ن ِ زَ ](اِخ ) از سرداران مشهور زندیه و پسر بوداق خان و پسرعم کریمخان و همچنین برادر مادری وی و در دوران حکومت کریمخان ا...
غلامحسین خان . [ غ ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) او راست کتاب «ریاض السلاطین » در تاریخ بنگاله که به زبان فارسی به سال 1195 تألیف کرده است . (از قا...
غلامحسین خان . [ غ ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) افضل الملک مشهور به ادیب کرمانی از شعرای قرن چهاردهم هجری قمری است . رجوع به نامه ٔ فرهنگیان تألیف ...
غلامحسین خان . [ غ ُ ح ُ س َ ] (اِخ )طباطبائی . او یکی از امرا و سادات و شعرای هندوستان بود. به سال 1194 کتاب سیرالمتأخرین را نوشته است که ...
عالیجاه توشمال کریم خان زند رئیس العشایر ایل زند و اولین پادشاه و بنیانگذار سلسلۀ زندیه بود. القاب کریم خان زند پیش از سلطنت: عالیجاه توشمال کریم خان...