اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوان

نویسه گردانی: ḴWAN
خوان . [ خ ُ ] (ع اِ) ماه ربیعالاول در جاهلیت . خَوّان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۸ ثانیه
ده خان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 28هزارگزی شمال خاوری کرمان . سکنه آن 650 تن . آب ...
ده خان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . واقع در 60هزارگزی شمال خاوری لنده مرکز دهستان . دا...
دده خان . [ دَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوشخانه بخش باجگیران شهرستان قوچان . در 71هزارگزی شمال باختری باجگیران . سرراه مالرو عمومی با...
دلی خان . [ دَ ] (مغولی ، اِ مرکب ) خان اقیانوس گیر، یا خان جهان گیر. (از سازمان اداری حکومت صفوی چ دبیرسیاقی حاشیه ٔ ص 40).
دولت خان . [ دَ ل َ ] (اِخ ) دولت خان لودی . یازدهمین و آخرین از سلاطین تغلقیه هند (در سال 815 هَ .ق ). (یادداشت مؤلف ).
کله خان . [ ک َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان پایین است که در شهرستان نهاوند واقع است و 590 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کیوک خان . (اِخ ) پسر اوکتای قاآن بن چنگیز است . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به گیوک در همین لغت نامه و جهانگشای جوینی ج 1 صص 20...
گرم خان . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است مرکز دهستان گرمخان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری بجنورد. سر راه شوسه ٔ عمومی بج...
گلی خان . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ای تیوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 45هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 4هزارگزی باختر راه شو...
کپک خان . [ ک ُ ] (اِخ ) پسر دواخان و برادر ایسبوقاخان از خانان مغول بود که پس از ایسبوقاخان به سلطنت رسید و در سال 721 هَ . ق . به مرض گن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.