اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوان نهادن

نویسه گردانی: ḴWAN NHADN
خوان نهادن . [ خوا / خا ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) سفره انداختن . کنایه از مهمانی و بار عام دادن . (یادداشت بخط مؤلف ) : نه هرکه نان دهد حاتم طی است و نه هرکه خوان نهد صاحب ری . (مقامات حمیدی ).
اندرآ و دیگران را هم بخوان
کاندر آتش شاه بنهاده ست خوان .

مولوی .


سگ آخر که باشد که خوانش نهند
بفرمای تا استخوانش دهند.

سعدی (بوستان ).


- امثال :
اوخوان نهاد و دیگری دعوت خورد ، نظیر: او مظلمه برد و دیگری زر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
بر خوان نهادن . [ ب َ خوا / خا ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) قرار دادن بر سر خوان و سفره : بر خوان سینه از دل بریان نهاده ایم در رهگذار خیل خیال...
خان و مان نهادن . [ ن ُ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خان و مان خود را بجهت امری صرف کردن .خان و مان خود را برای چیزی بباد دادن : در گلستان ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.