اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوب کردن

نویسه گردانی: ḴWB KRDN
خوب کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شفا بخشیدن . ابراء. معالجه کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || عمل نکو کردن . کار نکو کردن :
با همه دلداری و پیمان و عهد
خوب نکردی که نکردی وفا.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خوب تا کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رفتار خوش کردن . با خوشی معامله کردن . نیکویی کردن .
خوب و بد کردن . [ ب ُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گزیدن . به گزینی کردن . انتخاب کردن . اختیار. اجتباء. گزیدن خوبها و رد کردن بدها. غث و سمین کردن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.