اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خودکشی کردن

نویسه گردانی: ḴWDKŠY KRDN
خودکشی کردن . [ خوَدْ / خُدْ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خود را کشتن . انتحار کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
- خودکشی کردن برای امری ؛ سخت خواهان آن بودن و کوشش و تلاش بسیار برای بدست آوردن آن کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) :
دیشب چه خودکشی که نکردم بکوی تو
بیرون نیامدی بتماشا چه فائده ؟

ملا ناظم (از آنندراج ).


اول ببزم مهروفا خودکشان کنند
آنگاه معنی دل ما را بیان کنند.

اسیر (از آنندراج ).


تذرو وکبک برای چه خودکشی نکنند
که در نشیمنشان شاهباز مهمان شد.

فرج اﷲ شوشتری (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.