خور
نویسه گردانی:
ḴWR
خور. [ خوَرْ / خُرْ ](اِخ ) نام کوشکی است مشهور بخورنق . (برهان قاطع).
واژه های همانند
۱۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
لوطی خور کردن . [ خوَرْ / خُرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در معرض چپاول و غارت نهادن . بتاراج بردن .
خلیج یا کنداب بخشی از دریا است که در خشکی پیش رفته باشد؛ یا به سخنی دیگر به پیشروی آب در خشکی، کنداب گویند. در فارسی «شاخاب»، «شاخابه» و «شاخاوه» هم گ...