گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خورد خائیدن نویسه گردانی: ḴWRD ḴAʼYDN خورد خائیدن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ دَ ] (مص مرکب ) خوردنی خوردن . || خوردنی خورانیدن . (یادداشت مؤلف ).- بلب خورد خائیدن کسی را ؛ خوردنی خورانیدن کسی را : مهرگان آمد، هان دربگشائیدَش اندرآرید و تواضع بنمائیدَش بنشانید و بلب خورد بخائیدَش .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود