اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوردن و شکستن

نویسه گردانی: ḴWRDN W ŠKSTN
خوردن و شکستن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ن ُ ش ِ ک َ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عشرت کردن . خوش خوردن . (یادداشت مؤلف ) : امیر عمرو را دستوری داد تا به خوردن و شکستن مشغول شد. (تاریخ سیستان ).
گوید از عمر و ز شادی چه بود خوشتر
مکن اندیشه ز فردا بخور و بشکن .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.