اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوش اوفتادن

نویسه گردانی: ḴWŠ ʼWFTADN
خوش اوفتادن . [ خوَش ْ / خُش ْ دَ ] (مص مرکب ) نکو افتادن . مناسب افتادن . مطبوع افتادن . دلپسند قرار گرفتن :
من مرغ زیرکم که چنانم خوش اوفتاد
در قید او که یاد نیاید نشیمنم .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.