اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوش بودن

نویسه گردانی: ḴWŠ BWDN
خوش بودن . [ خوَش ْ / خُش ْ دَ ] (مص مرکب ) راحت و آسوده بودن . آسایش داشتن . (ناظم الاطباء). شادمان بودن . شادان بودن . (یادداشت مؤلف ) :
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را.

حافظ.


|| صحیح بودن . نکو بودن . درست بودن . موافق بودن :
خوش نبود با نظر مهتران
بودن او جز کف خنیاگران .

نظامی .


|| سالم بودن . تندرست بودن . تندرستی داشتن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.