خوش بیان
نویسه گردانی:
ḴWŠ BYAN
خوش بیان . [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ ] (ص مرکب ) خوش سخن . نکوسخن . نیکوگو. نیک کلام . نکوکلام . خوش زبان . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
همان ممد بلالی است که در کنار ساحل شمال بلال میفروشد و لباسی کثیف دارد