گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خوش خسبیدن نویسه گردانی: ḴWŠ ḴSBYDN خوش خسبیدن . [ خوَش ْ / خُش ْ خ ُ دَ ] (مص مرکب ) خوب آرامیدن . خوب خوابیدن .راحت و آسوده خوابیدن . خواب راحت کردن : خوش نخسبندکنون از فزع هیبت اونه به روم اندر قیصر نه به هند اندر رای . فرخی .|| بیخبر خفتن . خفتن در بی خبری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود