اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوش خوابی

نویسه گردانی: ḴWŠ ḴWABY
خوش خوابی . [ خوَش ْ / خُش ْ خوا / خا ](حامص مرکب ) خفتن براحت و آرامی چون خفتن طبیعی . (یادداشت بخط مؤلف ). مقابل بدخوابی : پس تدبیر تری بازآوردن بر دست گیرند و تدبیر خوشخوابی او کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). شراب کم در صورت مساعدت مزاج سبب خوش خوابی است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || مستی و شهلایی (در صفت چشم زیبا) :
گرفته دسته ٔ نرگس بدستش
به خوشخوابی چو نرگسهای مستش .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.