اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوش روزگار

نویسه گردانی: ḴWŠ RWZGAR
خوش روزگار. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) مرفه الحال . با عیش . با زندگی راحت :
شاها رهی ز جود تو خوش روزگار شد
کز روزگار عمر تو خوش روزگار باد.

مسعودسعد.


|| (اِ مرکب ) روزگار خوش . روز خوش .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.