اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوش گشتن

نویسه گردانی: ḴWŠ GŠTN
خوش گشتن . [ خوَش ْ / خُش ْ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) شاد شدن . خوشحال شدن . مسرور شدن :
صدر ممدوحان نظام الدین که نظم مدح او
از شنیدن گوش خوش گرددبگفتن حلق و کام .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.