گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خوش نمودن نویسه گردانی: ḴWŠ NMWDN خوش نمودن . [ خوَش ْ /خُش ْ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خوب جلوه کردن . خوش آمدن . خوش تجلی کردن . سازگار افتادن : ای سیر ترانان جوین خوش ننمایدمحبوب من است آنچه بنزدیک تو زشت است .سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود