گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خوشه در گلو آوردن نویسه گردانی: ḴWŠH DR GLW ʼAWRDN خوشه در گلو آوردن . [ ش َ / ش ِ دَ گ َ وَ دَ ] (مص مرکب ) خوشه به گلو دواندن . (آنندراج ). کنایه از برآمدن و رسیدن خوشه ٔ غله باشد ۞ . (از برهان قاطع) (آنندراج ) : چو کشت عافیتم خوشه در گلو آوردچو خوشه بازبریدم گلوی کام و هوا.خاقانی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود