گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خوک خورد نویسه گردانی: ḴWK ḴWRD خوک خورد. [ خوَر / خُرْ ] (ن مف مرکب ) خوک خورده : شود سوی آن بیشه ٔ خوک خوردبنام بزرگ و به ننگ و نبرد. فردوسی .|| (اِ مرکب ) غذای خوک . آنچه خوک خورد. || کنایه از کثیف ترین لقمه و غذا. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود