گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خون از رگ راندن نویسه گردانی: ḴWN ʼZ RG RʼNDN خون از رگ راندن . [ اَ رَ دَ ] (مص مرکب ) فصد کردن . خون از رگ بیرون ریختن . رگ زدن . رگ گشادن : شاکرم از عزلتی که فاقه و فقر است فارغم از دولتی که نعمت و نازاست خون ز رگ آرزو براندم و زین روی رفت ز من آن بتی کز آتش آز است .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود