اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خون انداختن

نویسه گردانی: ḴWN ʼNDʼḴTN
خون انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) بخون دویدن داشتن جائی از تن را. (یادداشت مؤلف ). مجروح کردن جایی از بدن و گذاردن که از آن خون آید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
خون راه انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) سخت جنگ و غوغا کردن . جدال و نزاعی سخت ایجاد کردن . سخت بنزاع و جدال برخاستن : اگر بداند فلان کار ...
خون براه انداختن . [ ب ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) موجب کشتار شدن . کشتار کردن . || آشوب و فتنه و نزاع سخت بپا کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.