گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خون جستن نویسه گردانی: ḴWN JSTN خون جستن . [ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) قصاص خواستن . (آنندراج ). طلب خون کردن . خونخواهی نمودن . (یادداشت بخط مؤلف ) : جهان را عشق عالم سوز اگر بر یکدگر سوزدکه خون شبنم از خورشید عالمتاب می جوید.صائب (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی جستن خون جستن خون . [ ج َ ت َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چون فواره ای بیرون شدن آن . (یادداشت مؤلف ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود