اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خون خفته

نویسه گردانی: ḴWN ḴFTH
خون خفته . [ ن ِ خ ُ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خون خوابیده . کنایه از خونی که بحل کرده باشند و بازپرسی آن نکنند. (آنندراج ) :
شهید چشم تو تا روز حشر می گرید
که خون خفته ٔ ما مشکناب می بایست .

ملاقاسم (از آنندراج ).


|| خونی که قاتل آن مجازات نشده باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.