اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خون دادن

نویسه گردانی: ḴWN DʼDN
خون دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) خون بخشیدن . قصاص نگرفتن . مقابل خونخواهی کردن و خون گرفتن و خون جستن از کسی . (از انجمن آرای ناصری ) :
بجای بطک گر کبوتر نشست
دهد خون خود را به آن شوخ مست .

ملاطغرا [ در تعریف ساقی ] (از آنندراج ).


|| تجویز بفصد و حجامت کردن . (یادداشت مؤلف ). || امربه تزریق خون در تن بیماران دادن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.