اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خون در دل افتادن

نویسه گردانی: ḴWN DR DL ʼFTADN
خون در دل افتادن . [ دَ دِ اُ دَ ] (مص مرکب ) برنج و تعب افتادن . بناراحتی افتادن . خونین دل شدن :
ندرد چو گل خرقه از دست خار
که خون در دل افتاده خندد چو نار.

بوستان .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.