خون گرم
نویسه گردانی:
ḴWN GRM
خون گرم . [ گ َ ] (ص مرکب ) مقابل خونسرد. رجوع به خون سرد شود. || مهربان . رؤوف . باعاطفه . بامهر. مهرورز. (یادداشت مؤلف ). || انس گیرنده با همه . باهمه جوش . آنکه با همه بجوشد. آنکه زود الفت گیرد.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
گرم خون . [ گ َ ] (ص مرکب ) کنایه از بسیاردوست و بامحبت واختلاطکننده . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ) : شب نه در خوابم که بینی چشم حیرانم بهم...